بسم الله االرحمن الرحیم
۱ - اين به كيفر آن بود كه پيامبرانشان با دليلهاى روشن بر آنان مبعوث شدند. و آنها گفتند: آيا آدميان ما را هدايت مىكنند؟ پس انكار كردند و رويگردان گشتند و خدا بىنياز است، كه توانگر و در خور ستايش است.
۲ – کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی.
۳ – این استاد اگه خودش بلد بود اینجا درس نمیخوند که!
۴ – این میخواد بازار رو خراب نشون بده که ما نریم سمتش.
جمله اول آیه ۶ سوره التغابن(با ترجمه آیتی) هست. جمله دوم یک ضربالمثل معروف. جمله سوم رو امروز یکی از دانشجویان کلاسهای المپیاد برای استادی که المپیادی نبود و در دانشگاه نسبتا نامعتبری درس میخوند گفت. جمله ۴ام رو هم خیلی شنیدم. جمله ای که وقتی در مورد ورود به بازار محصولی خاص تحقیق میشه و سوالکننده تحلیل فرد مقابل رو بر خلاف فرضیات خودش میدونه.
«به نظرم» در جمله اول خداوند دلیل گمراه شدن(؟) بعضی افراد رو این میدونه که دلیلهای روشن بوده، ولی مردم چون پیشفرضشون این بوده که موجودی فراتر از خودشون باید اونها رو هدایت کنه، به خود دلیلها گوش ندادند و گمراه شدند.
به نظرم باید به حرفا دقت کرد. از همون اول شروع صحبت نباید با توجه به گوینده پیشداوری کرد. گرچه قاعدتا گوینده هم مهمه، ولی نه تا این حد که مهمتر از خود حرفا باشه.
ولی....
در پشت این نظری که دادم، به نظر میرسه این استدلال هست که آدمی یک عدد حسگر سخنان درست از نادرست داره و هر حرفی رو میتونه تشخیص بده که درسته یا نه. آیا این طوره؟ به نظر من که بله ولی خب کمی غیرمنطقی به نظر میاد.
اما...
شما احتمالا میوه Pepino رو ندید(منم ندیدم، میوه ناشناخته گوگل کردم این اومد). ولی خب به احتمال خیلی زیاد میتونید پپینوی خراب رو تشخیص بدید.
موسیقی خراب رو چی؟ به نظرم که سخت نیست فهمیدن این که یک آهنگی خیلی خارج از تناسبی که باید، اجرا میشه.
به خاطر همچنین مثالهایی(نه از روی تحقیق علمیی یا کتاب معتبری) فکر میکنم که انسان یک قوهی تشخیص درست از نادرست داره که تا حد مناسبی خوب کار میکنه.
جانا سخن از زبان ما میگویی...