نوشته‌های سعید رمضانی

بررسی ترجمه کتاب «جی‌تی‌دی هنر بهره‌وری بدون استرس» + خرید نسخه انگلیسی

جی‌تی دی (Getting Things Done) را دیوید آلن در سال ۲۰۰۱ منتشر کرد. در این کتاب دیوید آلن روش و مدل ذهنی خودش را برای انجام دادن کارها نوشته است. روش پیشنهادی دیوید آلن کلی سروصدا کرد و مجلات معتبر در سالیان بعد در موردش نوشتند و به قدری مورد توجه گرفت که خود دیوید آلن کسب‌وکارش را در ترویج همین ایده گسترش داد. نسخه‌ی به روز شده‌ی کتاب در سال ۲۰۱۵ وارد بازار شد که سعی کرده بود با تغییرات یک دهه‌ی اخیر خودش را تطبیق دهد.

سال پیش بود که نسخه ۲۰۱۵ کتاب را خواندم و به قدری برای مفید بود و در انجام دادن بهتر کارها به من کمک کرد که با شوق به دوستان مختلفم معرفی می‌کردم. چند ماه بعد با دو نفر از دوستان دیگر یک دورهمی برای بررسی نحوه استفاده از مفاهیم کتاب و استفاده بهتر از مفاهیم گذاشتیم.

معرفی جی‌تی‌دی و تبلیغ و ترویجش یک مطلب اختصاصی نیاز دارد. صرفا در این مطلب می‌خواهم ترجمه‌ی آقای علی‌اصغرهنرمند را از کتاب بررسی کنم که آخرین بار توسط انتشارات سرورکیان وارد بازار شده است. با این که در شناسنامه کتاب منبع اصلی را نسخه‌ی ۲۰۱۵ نوشته‌اند، اما کتاب در واقع ترجمه‌ی نسخه‌ی قدیمی ۲۰۰۱ است که جدا از تغییرات متن کتاب، ۲ فصل آخر نسخه ۲۰۱۵ را هم ندارد.

 

بررسی ترجمه کتاب جی‌تی‌دی

آقای هنرمند در ترجمه اولویت را به روانی و ساده‌فهم بودن داده و مقید به ترجمه‌ی همه‌ی کلمات یا عین واژه‌های استفاده شده دیوید آلن نبوده. تا حدی که حتی بعضی جملات را نیز حذف کرده! جملات و عباراتی که به نظر من در انتقال مفهوم و آموزش نوع نگاه جدید و مفیدتر به انجام دادن کارها اهمیت بالایی دارند.

البته چون این کتاب صرفا توضیح یک روش برای انجام دادن کارهاست و مفاهیم فلسفی و دقیق خاصی ندارد، این حذف بعضی جملات و عدم تقید به ترجمه‌ی دقیق باعث نمی‌شود که فهم خواننده وارونه شود یا بعد از خواندن کتاب حس کنید چیزی یاد نگرفتید. مخصوصا که مفاهیم کتاب به اشکال مختلف و به تعداد محسوسی در فصل‌های مختلف تکرار می‌شوند. اما به احتمال زیادی باعث می‌شود آن بهره‌ای که از کتاب می‌توانستید را دریافت نکنید و تغییر آنچنان بزرگی در نحوه‌ی نگاهتان به انجام دادن کارها و در نتیجه تغییر محسوس در بهره‌وری‌تان شکل نگیرد.

جا دارد تاکید کنم که یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های GTD برای من، جدا از روش کاربردی و ساده‌ش، نوع نگاه دیوید آلن به فعالیت‌های روزمره و نحوه انجام دادنشان بود. چیزی که با ترجمه‌ی غیردقیق و حذف جملات و عبارات از ترجمه‌ی جناب علی‌اصغرهنرمند تقریبا نمی‌توانید بگیرید.

 

برای مثال در بخش‌های مختلف کتاب دیوید آلن روی نگاه Stuff گونه به کارها تاکید دارد، ولی مترجم فارسی بدون تاکید و ترجمه‌ی خاصی از روی موضوع رد شده. البته شاید به دلیل تفاوت زبانی باشد، ولی اگر من ترجمه می‌کردم همان تاکید متن اصلی را در ترجمه می‌آورد و شاید کلمه‌ی چیزها را استفاده می‌کردم، که نشان دهم به کارها و فعالیت‌هایی که باید انجام دهیم نگاه چیز (شی) گونه کمک کننده است. یا در چند بخشی که من بررسی کردم، تاکید دیوید آلن به کارهای در لحظه و نگاه ساده و روان به انجام دادن کارها حذف شده.

 

 

 

خلاصه اگر که انگلیسی‌تان خوب است یا قرار است به زودی خوب شود(: بیخیال ترجمه فارسی. اما اگر ترجیحتان متن فارسی است، ترجمه‌ی علی‌اصغرهنرمند ترجمه‌ی روانی است که با خواندنش روش پیشنهادی کتاب را می‌فهمید، اما چیزی از مدل ذهنی و نوع نگاه نویسنده به موضوع نمی‌شوید.

 

بررسی نمونه‌های ترجمه آقای علی‌اصغرهنرمند از کتاب جی‌تی‌دی

فصل ۵، جمع‌آوری: گردآوری کارهای بلاتکلیف (ص۱۲۶)

ترجمه‌ی علی‌اصغر هنرمند:

این نخستین گام مهم برای رسیدن به «ذهنی همچون آب» به حساب می‌آید. کافی است جمع‌آوری چند مورد را شروع کنید تا احساس خوبی پیدا نمایید. اما اگر این کار را ادامه دهید و مرحله جمع‌آوری را به طور کامل انجام دهید، تجربه متفاوتی به دست می‌آورد و احساس فوق‌العاده‌ای را تجربه خواهید کرد؛ احساسی که به شما می‌گوید بر صدر امور قرار گرفته‌اید.


متن اصلی:

Collection: Corralling Your "Stuff"

That's the critical first step in getting to the state of "mind like water." Just gathering a few more things than you currently have will probably create a positive feeling for you. But if you can hang in there and really do the whole collection process, 100 percent, it will change your experience dramatically and give you an important new reference point for being on top of your work.


بررسی من:

دیوید آلن نوشته few more و هنرمند ترجمه کرده «چند مورد». در حالیکه ترجمه دقیق «فقط چند مورد معدود بیشتر» است. همچنین آقای هنرمند کلا than you currently have و کلمه‌ی Probably را ترجمه نکرده!

در ذهن من، نسخه انگلیسی می‌گوید حتی یک قدم کوچیک برداری و چهارتا چیز اضافه‌تر بیشتر از اینی که الآن در ذهنت داری را جمع کنی، احتمالا حالت بهتر می‌شود. اما نسخه‌ی فارسی می‌گوید برو چیزها را جمع کن و حتما حالت بهتر می‌شود.

نمی‌دانم سلیقه شما چیست، ولی من دوست دارم با من احتمالی و شایدی صحبت کنند و صرفا یک قدم کوچک بخواهند، نه یک قدم بزرگ که برداشتنش سخت باشد.

عجیب است که آقای هنرمند important new reference point  را هم ترجمه نکرده. Reference point (نقطه مرجع؟) در دنیای جی‌تی‌دی مفهوم مهمی است. چیزی است که مغز هر سری که نیاز دارد جایگاه خودش را به یاد آورد و شروع به انجام دادن کارها بکند به آن مراجعه می‌کند. در جای‌جای کتاب دیوید آلن روی این نقطه مرجع داشتن تاکید کرده.

 

فصل ۹ اجرا: انتخاب بهترین عملیات (ص۲۱۶)

 

ترجمه علی اصغر هنرمند:

زمان عملیات فرا رسیده و می‌خواهید به اجرای  امور بپردازید. اما از میان کارهایی که در مقابل‌تان قرار دارند، کدام‌یک را انتخاب می‌کنید و اصولا چگونه این انتخاب را انجام می‌دهید؟

همان طور که قبلا هم گفتیم یک راه ساده این است که به ندای درون‌تان اعتماد کنید. اجازه دهید قلب‌تان، روح‌تان و غریزه‌تان تصمیم‌گیری کند.

البته منظور از حرف ما این نیست که خودتان را به دست امواج سرگردان بسپارید. اما اعتماد به خود و منشا هوش‌مان راه خوبی برای افزایش بهره‌وری شخصی به حساب می‌آید. به هر حال در فصل ۲ توضیح دادیم که سه قالب کلی برای اولویت‌بندی و انتخاب کارهای مناسب در هر زمان وجود دارد. این‌ها چهارچوب‌هایی هستند که به ما در مسیر تصمیم‌گیری کمک‌های موثری می‌کنند:

مدل چهار شرطه برای انتخاب عملیات

مدل سه‌لایه برای ارزیابی کارهای روزانه

مدل شش مرحله‌ای برای مرور کارهای خودمان


متن اصلی:

Doing: Making the Best Action Choices

WHEN IT COMES to your real-time, plow-through, get-it-done workday, how do you decide what to do at any given point?

As I've said, my simple answer is, trust your heart. Or your spirit. Or, if you're allergic to those kinds of words, try these: your gut, the seat of your pants, your intuition.

That doesn't mean you throw your life to the winds—unless, of course, it does. I actually went down that route myself with some vengeance at one point in my life, and I can attest that the lessons were valuable, if not necessarily necessary.* Ultimately and always you must trust your intuition. There are many things you can do, however, that can increase that trust.

As outlined in chapter 2 (pages 48-53), I have found three priority frameworks to be enormously helpful in the context of deciding actions:

•The four-criteria model for choosing actions in the moment

•The threefold model for evaluating daily work

•The six-level model for reviewing your own work


بررسی من:

آقای هنرمند برای ترجمه‌ی Action عملیات را انتخاب کرده‌اند. شما عملیات را می‌خوانید، یاد فتح‌المبین یا پروژه عمرانی نمی‌افتید؟ نه این که عملیات ترجمه‌ی اشتباهی باشد، ولی برای منی که با دید Action نگاه کردن به انجام دادن کارها باعث شده بود بهره‌وری‌ام برود بالا و کتاب برایم جذاب باشد، «عملیات» دوست داشتنی نیست.

در متن انگلیسی همه‌ی آن‌ بخش‌هایی که زیرش خط کشیده‌ام را ایشان ترجمه نکرده‌اند! حذف این موارد باعث نفهمیدن کتاب نمی‌شود، اما آن لذت و فهم عمیق را از خواننده می‌گیرد. در همین چند خط می‌بینید که دیوید آلن با عباراتی چون real-time و in the moment روی مدیریت فعالیت‌های روزمره و در لحظه تاکید دارد، چیزی که مترجم حذف کرده.

در خط دوم متن اصلی، آلن گفته که «اجازه دهید ندای قلب‌تان تصمیم بگیرد. روح‌تان تصمیم بگیرد. یا اگر به این نوع کلمات ندای قلب و روح حساسیت دارید، اجازه دهید غریزه‌تان، هر طوری که دلتان با لباس راحتی خوشش می‌آید یا شهودتان تصمیم بگیرد». اما آقای هنرمند این بازی با کلمات و شوخی با نفرت بعضی‌ها از کلمه‌ی ندای قلب و روح را حذف کرده است.

در خط سوم که اوضاع خراب‌تر می‌شود. دیوید آلن گفته «البته به این معنی نیست که زندگی‌تان را به دست امواج سرگردان بسپارید - یا این که، قطعا، به همین معنی است. » مترجم این تاکید روی سپردن انتخاب Actionهایی که باید انجام دهیم به غریزه و میل لحظه‌ای را حذف کرده و صرفا آن بخش قبلی که نفی این موضوع بوده را آورده! چند جمله‌ی بعدی و خودافشایی دیوید آلن هم که کلا در متن ترجمه نیست.

در بخش آخر نیز آقای هنرمند برای four-criteria عبارت «۴شرطه» را انتخاب کرده‌اند که ترجمه‌ی اشتباهی به نظر می‌رسد. این ۴ معیار را در فصل‌های قبل‌تر دیوید آلن به معیارهای «محیط و شرایط / میزان زمان در دسترس / میزان انرژی موجود / اولویت» تقسیم‌بندی کرده و گفته برای انتخاب این که به کدام Action مشغول شویم مربوط به این ۴ معیار است. شرط معنای سفت‌وسخت‌تری دارد و کلا معنایش با معیار متفاوت است. همچنین در همین جمله ایشان actions in the moment را کلا حذف کرده، در حالیکه در مدل پیشنهادی دیوید آلن موضوع مهمی است.

 

 

 

با ترجمه علی‌اصغر هنرمند از جی‌تی‌دی بیخیال یادگیری فلسفه  پشت کتاب شوید. با این ترجمه صرفا روش را یاد می‌گیرید و از نگاه نویسنده چیزی عایدتان نمی‌شود.

اگر مایل به خرید نسخه‌ی زبان اصلی (انگلیسی) به روز شده (۲۰۱۵) هستید، انتشارات واژه اندیش چاپ خودش از نسخه‌ی اصلی را با قیمت ارزان و کیفیت خوب در همین خیابان انقلاب خودمان می‌فروشد. آخرین بار که برای دوستی هدیه خریدم، ۲۵ هزار تومان بود.

انتشارات واژه اندیش

 

در ضمن ۲ ترجمه‌ی دیگر از نسخه ۲۰۰۱ این کتاب قبلا چاپ شده که بعید است به راحتی‌ بتوانید پیدا کنید:

 

هنر مدیریت؛ ترجمه گروه مترجمین شادان - انتشارات شادان، در سال ۱۳۸۶، در ۳۲۵ صفحه (لینک توضیحات بیشتر)

 

سامان دادن كارها: ارتقاء بهره‌وري بدون استرس، ترجمه شهناز کمیلی‌زاده، انتشارات دانش بهمن در سال ۱۳۹۱، ۳۳۷ صفحه (لینک توضیحات بیشتر)

9 comments on “بررسی ترجمه کتاب «جی‌تی‌دی هنر بهره‌وری بدون استرس» + خرید نسخه انگلیسی”

  1. همیشه تو ذهنم یکی از معیار های شهر یا محیط زندگی خوب، وجود یک کتاب‌فروشی کتاب های زبان اصلیه(ترجیحا انگلیسی).
    امیدوارم نشر واژه کارش رو گسترش بیشتری بده. ممنون از معرفی.

    1. برا منم وجود چنین کتابفروشی‌ای لذت بخشه، ولی در جریان باش که تهران چنین شهری نیست.
      این واژه هم چند تا بیشتر غیررمان نداره. بقیه کتابفروشی‌ها اکثرا رمان.

  2. تبریز یک انتشاراتی پیدا کردم که پی دی اف رو میگیره و تبدیل به کتاب میکنه. برای ۲۰۰ صفحه سی و پنج هزار تومن قیمت داد. همراه با جلد کتاب.

  3. سعید جان من این متن انگلیسی که گذاشتی را تقریبا 80 درصدش را متوجه شدم.به نظرت ترجمه را بخونم یا کتاب اصلی را؟منظورم اینه اگر سخت باشه نرم سراغ متن اصلی، تا وسطش زده نشم و وقت راهم تلف نکرده باشم

    1. زده نمیشی. متن راحتی داره. متن دیوید آلن طوریه که معنی دقیق کلمه رو هم نفهمی اوکیه. مخصوصا که جایگزین خوبی نداری، این ترجمه فارسی حذفیات محسوسی داره.
      کلا هم ایده من اینه که متن ترجمه خوندن (جز برای چند نفر معدود در سطح دریابندری و قاضی شاید) تلف کردن وقته. کلی چیز رو از دست میدی و حیف عمره. متن اصلی بخون.

  4. ترجمه خانم شهناز کمیلی زاده رو خوندم و باید صریح بگم که واقعا مزخرفه. تا موقعی که به نسخه اصلی پی دی اف مراجعه نکردم، چیزی از کتاب نفهمیم خیلی.
    مشخص بود که خود مترجم هم بعضی جاها رو نفهمیده و فقط کلمات رو ردیف کرده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *