ادریس میرویسی در یک پست اینستاگرامی تجربهش رو از مواجهی دوباره با یک مفهوم قدیمی نوشته بود. مواجههی دوبارهای که باعث شد به کارایی روند یادگیریش شک کنه:
امروز دوباره بهم یادآوری شد که بین خوندن یک موضوع و فهمیدنش فاصلهی زیادی وجود داره.
فاصلهای که اگه بهش توجه نکنیم با الاغی که چندتا کتاب بارش کردن تفاوت چندانی نخواهیم داشت.
باید حواسمون باشه که حفظ و درک مطلب فقط دوتا سطح اول یادگیری هستن، که متاسفانه بعضی وقتا همین دوتا مرحله رو هم درست پشت سر نمیذاریم.
باید دوباره به شیوهی مصرف محتوامون نگاهی بندازیم
و نتیجه بگیره:
به نظرم خوبه با گوگل کردن این عبارت شروع کنیم:
«مهارت یادگیری متمم»
ما نیاز داریم که یادگیری رو هم درباره یاد بگیریم.
این نوشتهی ادریس رو بهانه کردم که تاکید کنم:
پیش میاد متوجه بشیم نتیجهی دلخواه رو نگرفتیم. و اغلب باعث میشه برگردیم به گذشته نگاه کنیم و سعی کنیم از گذشته درس بگیریم (یعنی رفتار گذشتهمون اشتباه بوده) و اون رو بهبود بدیم که باعث بشه این بار نتیجهی دلخواه رو بگیریم.
از همین مدل نگاه به خودمون بعید نیست نتیجه بگیریم بهتره همیشه در حال فیدبک گرفتن و اصلاح کردن باشیم. موضوعی که ادریس با این جمله بهش اشاره کرده:
بیایین از آدمای باهوش و سختکوش یاد بگیریم، [...] کسایی که [...] با وسواس فیدبک میگیرن و اصلاح میکنن، و با سرعت در مسیر یادگیری پیش میرن
اتفاقا این مدل فیدبک گرفتن و اصلاح کردن مدلی هست که خودم هم چه در پروژههای کاری و چه در زندگی شخصی به تعدد استفاده میکنم و باعث رشدم بوده. مدل پرطرفدار این روزهای دنیا هم هست. چه با مباحث حول و حوش پیادهسازی «تفکر طراحی» در ابعاد مختلف زندگی و کار و چه در تفکر MVPطور برای اجرایی کردن ایدهها و ساخت کسبوکارها. ایدهای که ردش رو میشه در تست A/B تجربهی کاربری و موارد متعدد دیگه مشاهده کرد.
اما در استفاده از این مدل به یه فوت کوزهگری رسیدم که بدون اون فکر کنم حتی استفاده از مدل «فیدبک > اصلاح» مضر باشه.
من در استفاده از مدل «فیدبک > اصلاح» سعی میکنم به ۲ موضوع دقت کنم.
یکی این که ممکنه نرسیدن به نتیجهی دلخواه، از نویز ماجرا باشه؟ بعد خوندن کتاب Fooled by randomness نسیم طالب بود که این نگاه در من پررنگتر شد. که جا داره بیشتر در موردش بنویسم. به صورت خلاصه ایده اینه که بهترین روشهای دنیا هم ۱۰۰٪ موفقیتآمیز نیستند. و جز این عدم موفقیت کامل، ما هر نتیجهای هم که میگیریم لزوما مربوط به روشی که استفاده کردیم نیست. همیشه بخشی از نتایجی که میگیریم، نویز هست.
در نتیجه شاید که روش ادریس در یادگیری به قدر کافی خوب بوده باشه. به قدری خوب که با ۵۰ ساعت وقت گذاشتن رو این بُعد ماجرا، فقط ۴٪ افزایش بهرهوری پیدا کنه مثلا و ارزش نداشته باشه. و بُعدهای دیگه باشن که بشه با روشون وقت گذاشتن نتیجهی خیلی بهتری گرفت.
دوم این که در بعضی از مواقع، نگرفتن نتیجهی دلخواه نه مربوط به خود موضوعه (یعنی اشتباه انتخاب نکردیم) و نه مربوط به روشه (یعنی با کیفیت کافی روش خوبی رو پیش بردیم). صرفا مربوط به سایر اجزای حول و حوش ماجراست.
بعید نیست حرفهای شعبانعلی در مورد یادگیری کریستالی رو شنیده باشین. یادگیری کریستالی یعنی موضوع جدیدی که یادمیگیری اگر در ارتباط با بقیه یادگیریهات باشه اون اثر خوب مفید رو داره. وگرنه اگه مثل چاه آب یتیم دور از بقیه و شاهراه قنات باشه که فایده نداره. به کار نمیاد.
با همین مفهوم، میشه گفت بعید نیست ما بریم موضوعی رو یاد بگیریم، کتابی رو بخونیم و با مفهومی آشنا بشیم و در این یادگیری از بهترین متدهای یادگیری عمیق هم استفاده کرده باشیم. به بهترین شکل هم اجرا کنیم. اما شاید صرفا چون اون موقع بقیهی اجزای زندگی و بقیه موضوعات یادگیری طوری نبوده که اثر دلخواه رو بگیریم، یتیم و بدون توجه مونده.
میخوام بگم من در موارد مشابه، به اینم فکر میکنم شاید دلیل این که نتیجهی دلخواه رو از مطالعهام نگرفتم جز «روش اشتباه یادگیری»، «نویز» و یا حتی «اجزای محیطی مرتبط» باشند.
اگر نتیجهی دلخواه رو نمیگیریم:
یادمون هم باشه:
این فوت کوزهگری برای من اثر مفیدی داشت، چون اگر میخواستم بعد از هر باری که نتیجهی دلخواه رو نگرفتم به گذشته نگاه کنم و مسیر و روش رو تغییر بدم، شاید بعضی از بهترین روشها رو از دست میدادم و صرفا به سرگردانیم اضافه میشد. اصلاح روش، بازخورد گرفتن و دنبال روش جدید بودن هم انرژی زیادی میگیره.
عادیه مشکل نه از مسیر باشه و نه از نوع راه رفتن ما. سازوکار دنیا همینه.
ما که نفهمیدیم چرا هرکسی تو متمم هست الزاما باید وبلاگ داشته باشه و لینک هم بده به سایت شعبانعلی و خودش
این مطلب انقدر پیچیده و غیرکاربردی هست که کسی نمی فهمه برادر من
دوست عزیز
حتما لازم نیست هر کسی تو متمم هست وبلاگ داشته باشه
وبلاگ میتونه برای یکی تمرین نویسندگی باشه ،برای یکی دیگه خلاصه کتاب هایی که میخونه، برای یکی هم اینکه مثلا میبینه محتوای فارسی خیلی غنی نیست میاد مطلب میذاره که بقیه بیشتر بتونن استفاده کنن.
لینک دادن به بقیه سایت ها و وبلاگ ها هم نشون از رفتار حرفه ای توی محیط دیجیتال رو میده وگرنه میتونست مثل خیلی های دیگه بدون اینکه لینک بذاره مطلبی رو کپی کنه و بگه مال خودمه، ولی این کاررو نمیکنه و لینک میذاره.دلیلش رفتار حرفه ایش هست نه چیز دیگه ای و به نظرم کار خوبی هم هست چون اگه کسی دنبال مطلب و رفرنس اصلی بگرده راحت تر میتونه مطلب مورد نظرش رو پیدا کنه