نوشته‌های سعید رمضانی

هوش مصنوعی و شغل‌ها

این روزها که ChatGPT و بعد Bard و شبیه‌هایش در حال تازیدن هستند، نگرانی بابت از دست دادن شغل هم زیاد شده.

من نگران نیستم.

برای من اصل ماجرا این است:

آدم‌ها زنده‌اند و بهم خدمات می‌دهند. حالا اصلا یک هوش مصنوعی خداگونه هم باشد. ربات هم باشد. وقتی دو نفر انسان زنده‌ وجود دارند و با هم دعوا نداشته باشند، یکی زمانش را دوست دارد کارهایی را بکند که آن یکی دوست ندارد. هر کدام مزیت نسبی پیدا می‌کنند. بهم خدمات می‌دهند.

مساله‌ی اصلی در زنده ماندن غذا و امنیت جانی است. شغل نیست. شاید اصلا دوره‌ای شد که ربات‌ها همه کارهای تولید غذا را انجام دادند. تا وقتی غذا باشد و کسی ما را نکشد، زنده‌ایم و انسانی دیگر بابت کاری که مایلیم انجام بدهیم و او مایل نیست یا نمی‌تواند، به ما خدماتی می‌دهد.

حالا امروز این خدمات ما چیزی هست که فردا رباتی می‌تواند انجام بدهد، عیبی ندارد. کار دیگری می‌کنیم. شاید اصلا انسان مقابل ما خواست متن نوشته شده توسط انسان بخواند، نه ربات. انسان است و سلیقه‌ش.

 

اصلا آن اصل ماجرای زنده بودن شغل نیست که. هست؟ برای من «رضایت ۷۰٪ی میانگین از زندگی»م است. که خب ارتباط و دوستان و غذا و خواب و لذت بردن از آغوش و هنر و فیلم و پیاده‌روی و کشف و روایت خوب تامین می‌کند. حالا چیزی آمده که کارها را ساده‌تر کرده؟ دمش گرم. من هم گوشه‌ای تلاشم را می‌کنم.

چرا این همه نگرانی برای چیزی که اصل ماجرای زنده بودن نیست؟

بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم آدم‌ها به توان زنده ماندنشان آن چنان اعتمادی که باید ندارند.

من به شخصه فقط غذا و امنیت جانی نگرانم می‌کند. که آن هم بعید می‌دانم با رشد تکنولوژی و پتانسیل حشرات و بقیه چیزها از بابت غذا مشکل جهانی داشته باشیم. امنیت جانی هم در شرایطی نیستم که برایم اولویت باشد. در هواپیما و ماشین و خیابان خیلی‌ها را کشته‌اند. برای بیماران بسیاری، درمان دور نگه داشته شده توسط کشورها و حاکمانی. من هم بعید نیست یکی از آن‌ها. به نوعی انگار با امکان نزدیک کشته شدن کنار آمده‌ام.

One comment on “هوش مصنوعی و شغل‌ها”

  1. اصلا آن اصل ماجرای زنده بودن شغل نیست که. هست؟ برای من «رضایت ۷۰٪ی میانگین از زندگی»م است. که خب ارتباط و دوستان و غذا و خواب و لذت بردن از آغوش و هنر و فیلم و پیاده‌روی و کشف و روایت خوب تامین می‌کند. حالا چیزی آمده که کارها را ساده‌تر کرده؟ دمش گرم. من هم گوشه‌ای تلاشم را می‌کنم.

    چرا این همه نگرانی برای چیزی که اصل ماجرای زنده بودن نیست؟

    بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم آدم‌ها به توان زنده ماندنشان آن چنان اعتمادی که باید ندارند.

    ‌امیدوارم افراد بیشتری بتونن مثل شما فکر کنن و از احساس ترس و عدم قطعیتی که هوش مصنوعی برای خیلی‌هامون داره کم کنیم.
    من خودم چند هفته بود که حسابی از ترس هوش مصنوعی، از زندگی و تلاش کردن هم می‌ترسیدم و میگفتم خب تلاش کنم که چی؟!
    اما الان میدونم همین زنده و سالم بودنم خیلی ارزشمنده و من حواسم بهش نبوده. البته که میتونم هم از هوش مصنوعی کمک بگیرم نه اینکه ازش بترسم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *